سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران)
 
قالب وبلاگ

 

 

( مثل همیشه ) هیچ به روی خودت نیار

 

این بار هم نیامده بودی سر قرار


گفتی : « اگر که عاشقمی ، کو نشانه ات ؟ »

من عاشقم ( نشان به همین قلب بی قرار )


بر روی ریل های زمان خیره مانده ام

شاید تو را بیاورد از راه ، یک قطار


حرف دلم عصارة این چند واژه است 

تا کیْ شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار ؟

  

تقویم ها نبود ِ تو را ناله می کنند

در سال های ساکت و بی روح و مرگبار


تقویم ، بی تو هر چه که باشد ، قشنگ نیست

فرقی نمی کند ( چه زمستان و چه بهار )

  

 حتی تمام فلسفه ها بی تو مبهم اند

مرزی نمانده بین جهان ، جبر ، اختیار


دنیا  پُر  است از همة چیزهای شوم

از هر چه اتفاق عبث ، تلخ ، ناگوار


از زندگی به شیوة حیوان ولی modern

یعنی که کار ، پول ، هوس ، کار ، کار ، کار...


از « ism   » های پر شده از پوچ ِ پوچ ِ پوچ

از طرز فکرهای طرفدار انتحار


از هر چه ریشه اش به حقیقت نمی رسد

از ماسک های چهره نما ، اسم مستعار


از جنگ های خانه برانداز و بی دلیل

از قتل عام ، بمب ، ترور ، چوبه های دار


دنیا شبیه بشکة باروت ،‌شب به شب

نزدیک می شود به عدم ، مرگ ، انفجار

 

یعنی که می رسی و جهان پاک می شود

از هرچه جسم فاسد و اشباح نا به کار


آن وقت با دو دست ِ خودت پخش می کنی

دربین تشنگان جهان ، سیب ِ آبدار


حرف دلم عصارة این چند واژه است :

تا کیْ شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار ؟


این شعر اگرچه قابلتان را نداشته

آقا ! فقط قبول کنیدش به یادگار


اصلاً برای اینکه بفهمم چه گفته ام

انگشت روی مصرع دلخواه خود گذار :


     یک شعر عاشقانه که می خوانی اش و یا

- یک مشت درد دل که نمی آیدت به کار .

مهدی زارعی 


[ سه شنبه 89/5/19 ] [ 9:23 صبح ] [ علی باقری ] [ دیدگاه () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب