سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران)
 
قالب وبلاگ
باید تو را همیشه به دقت نگاه کرد
یعنی نه سرسری، سر فرصت نگاه کرد

خاتون! بگو که حضرت خالق خودش تو را
وقتی که آفرید چه مدت نگاه کرد

هر دو مخدرند که بیچاره می کنند
باید به چشم هات به ندرت نگاه کرد

هر کس نظاره کرد تو را دلسپرده شد
فرقی نمی کند به چه نیت نگاه کرد

عارف اگر برای تقرب به ذات حق
زاهد اگر برای ملامت نگاه کرد

تو بی گمان مقدسی و کور می شود
هر کس تو را به قصد خیانت نگاه کرد
مسلم محبی

[ پنج شنبه 90/11/20 ] [ 10:49 صبح ] [ علی باقری ] [ دیدگاه () ]

بی روسری بیا که دقیقا ببینمت

اما به گونه ای که فقط من ببینمت

با تو نمی شود که سر جنگ وکینه داشت

حتی اگر که در صف دشمن ببینمت

نزدیک تر شدی به من ازمن به من که من

حس کردنی تر از رگ گردن ببینمت

مثل لزوم نور برای درخت ها

هر صبح لازم است که حتما ببینمت

حس می کنم دو دل شده ای لحظه ای مباد

درشک بین ماندن و رفتن ببینمت

مسلم محبی


[ پنج شنبه 90/11/20 ] [ 10:48 صبح ] [ علی باقری ] [ دیدگاه () ]

گرچه سخت است به فکری هوس نان نرسد

قصه ای نیست که با عشق به پایان نرسد

قصه ای نیست که حتی شده در آخر آن

بوی یک یوسف گمگشته به کنعان نرسد

عشق احساس خطر کردن و رفتن به رهی ست

که در آن هیچ سری ساده به سامان نرسد

راهی آمیخته با "خواهش" و "عرفان" و "وصال"

که بدون یکی از این سه به پایان نرسد

"در نمازم خم ابروی..." چه معنی دارد؟

گر سر رشته این شعر به عرفان نرسد؟

***

همه محتاج به عشقید چه باید بکنید

گر چنین زرد بمانید و بهاران نرسد؟

زندگی حاصل آمیزش"عشق" و "نفس"است

گر یکی زین دو نباشد به شما جان نرسد.


[ چهارشنبه 90/11/19 ] [ 2:1 عصر ] [ علی باقری ] [ دیدگاه () ]

تقدیم به شهید عزیز؛ مصطفی احمدی روشن:



نشسته ای خوش و خرم به روی بام جهان

شده به نام تو روشن جهان و جام جهان

تو ساکتی و همه حرف می زنند از تو

ولی سکوت تو گویاتر از کلام جهان

ستاره بودن و یکباره آفتاب شدن

از این به بعد همین می شود مرام جهان

ستاره بودن و یکباره آفتاب شدن

از این به بعد بداند قشنگ شام جهان

نبود و نیست جهان جای تو، برو بگذار

جهان به نام تو باشد ولی به کام جهان

برو بگو به امام جهان: بدون شما

جهان کجاست؟ جهان چیست؟ چیست نام جهان؟

بگو که سخت درافتاده اند دین داران

دوباره با همه دنیا و با تمام جهان

بگو بگو که بیاید که سخت دلتنگیم

بگو: به خانه نمی آیی ای امام جهان؟...

جواد شیخ الاسلامی


[ چهارشنبه 90/11/5 ] [ 4:30 عصر ] [ علی باقری ] [ دیدگاه () ]

تقدیم به شهید مصطفی احمد روشن

سهم تو از بهار اگر غم شود چه باک؟!

چشمت اگر که چشمه ی شبنم شود چه باک؟!

ای خاک! ریشه های تو با خون عجین شده ست

سهم ات اگر که خون دمادم شود چه باک؟!

از تو هزار سیل خروشان گذشته است

حالا اگر که بارش نم نم شود چه باک؟!

دست تبر رسید و درختی بریده شد

از باغ ما درختی اگر کم شود چه باک؟!

با مستی شراب نه، با تلخی اش خوشیم

پیمانه ها تمام اگر سم شود چه باک؟!

شهری که گوشه گوشه ی آن مجلس عزاست

یکسر اگر که خیمه ی ماتم شود چه باک؟!

تقویم عشق، دم به دم اش وقت روضه است

هر روز اگر که وقف محرم شود چه باک؟!

سید محمد مهدی شفیعی


[ چهارشنبه 90/11/5 ] [ 4:27 عصر ] [ علی باقری ] [ دیدگاه () ]
          

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب