ع: عاشق كه ميشوم دلم از دست رفتنيست
ْل: ليكن سرشك ديده ام بهر تو ديدنيست
ي: يك دم به باغ وصل خود اي گل رهم بده
ا: از شاخه ولايتت هر خوشه چيدنيست
ب: با صد هزار نغمه و صد ناله آمدم
ن: ناله ز عاشق تو قشنگ و شنيدنيست
م: من شعله اي ز عشق تو دارم به سينه ام
و: واين شعله را زبانه به جانها كشيدنيست
س: سوق است اين جهان و منم مشتري ولي
ي: يوسف نه اي كه با همه حسنش خريدنيست
ا: از رنج و درد و ماتم و حرمان مرا چه باك
ل: لاجرعه جام ماتم تو سر كشيدنيست
ر: راهم بده كه خسته ام از رنج خارها
ًض: ضامن نشو كه آهوي جانم رميدنيست
آ: آهوي جان كه از ازل صيد تو بود و بس
از دام هر چه غير تو آخر رهيدنيست