سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران)
 
قالب وبلاگ

و خواست با تو بماند سفر اجازه نداد
قضا کـــنار می‌آمــد قدر اجــازه نداد

 پرنده خواست اجاره نشین شود تا شوق
عیال وار بماند ســــــفر اجازه نداد

 به قله‌ی تو دو گز راه داشت کوه نورد
رسید بهمن از آن بیشتر اجازه نداد

 تو ماه بودی و او حوض شب نشین حیاط
دلش تپید وضوی سحر اجازه نداد

 و خواست ‌دوست‌ بدارد ‌تو را به‌ شکل‌ گلی
نیازهای حقیر بشــر اجازه نداد.

وحید عیدگاه


[ سه شنبه 91/5/3 ] [ 11:5 صبح ] [ علی باقری ] [ دیدگاه () ]

 غزلی از وحید عیدگاه

 

کیسه کیسه حجم سنگین تکبر بارتان

از قضا در دست باد افتاده است افسارتان

 

مغزتان بد جور با بوی پهن آمیخته

یونجه تقلید را در آخور افکارتان

 

آی...روشنفکرهای سرزمین من که هست

انتهای دیدتان تا آتش سیگارتان

 

ادعای عشق دارید وشب اعدام عشق

قفل بود انگشتتان در ماشه رگبارتان

 

استکانی خاک آوردم برای بدرقه

ای مسافرهای راه عشق شیطان یارتان


[ چهارشنبه 88/10/16 ] [ 3:42 عصر ] [ علی باقری ] [ دیدگاه () ]
          

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب