صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران) | ||
فضای خانه ما با پدر نمی سازد غروب پنجره ها با پدر نمی سازد همیشه مات نگاه من است انگاری شباهتم به شما با پدر نمی سازد و دست های بلندش در ارتفاع قنوت چه بسته و چه رها با پدر نمی سازد دگر به موقع رفتن به در نمی نگرد سیاهی اش به خدا با پدر نمی سازد و درد ...حنجره اش را چقدر می ساید به یادتان که هوا با پدر نمی سازد نمازهای نشسته و خطبه های سکوت پس از شما سروپا با پدر نمی سازد اگر چه مادرِ من عطرتان پُر است اینجا هنوز خانة ما با پدر نمی سازد (میلاد تقوایی راد)
[ پنج شنبه 90/2/1 ] [ 8:26 صبح ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |