صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران) | ||
مست اگر با دست خالی راهی میخانه است احتمالاً در سرش یک فکر بی باکانه است عقل دارم!- بیشتر از آنچه لازم داشتم- هر که از دیوانگی دل می کند دیوانه است! پیش چشم آشنایان هرچه میخواهی بگو سختی تحقیر پیش مردم بیگانه است! راه خود را کج کن و قدری از آنسوتر برو! هرکجا دیدی سری آرام روی شانه است! من نمیدانم چه سرّی دارد اینکه در دلم – هرکه مهمان می شود در حکم صاحبخانه است! اینکه در آغوش من بودی دلیلی ساده داشت: گنج معمولاً میان خانه ای ویرانه است! اصغر عظیمی مهر [ چهارشنبه 92/12/7 ] [ 10:44 صبح ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |