صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران) | ||
حمیدرضا برقعی زیر باران دوشنبه بعد از ظهر وسط کوچه ناگهان دیدم سیب ها روی خاک غلطیدند قبلا این صحنه را...نمی دانم آه سردی کشید، حس کردم و سراسیمه گریه در گریه گفت: آرام باش! چیزی نیست دست من را بگیر، گریه نکن چادرش را تکاند، با سختی پیش چشمان بی تفاوت ما * صبح فردا به مادرم گفتم طرف کوچه رفتم و دیدم * با خودم فکر می کنم حالا گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه [ چهارشنبه 89/2/8 ] [ 2:21 عصر ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |