سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران)
 
قالب وبلاگ

 در ساعتی که هول مکرر داشت

دیوارهای خانه ترک برداشت

 

ممنوع بود رد شدن ، اما زن

در دست ، حکم « رد شو و بگذر» داشت

 

حسی لبالب از شعف و وحشت

حسی شگفت و دلهره آور داشت

 

در قلب او جوانه ی یک گل بود

یک سینه آرزوی معطر داشت

 

هرچه ستاره مست شد و رقصید

شب را صدای شادی و دف برداشت

 

صد صف فرشته سجده به کودک کرد

آن لحظه عرش ، حالت دیگر داشت

 

? ? ?

 

( شصت و سه سال بعد ) همان کودک

یک روز صبح زود که از در داشت –

 

می رفت سمت کوچه ، زمین نالید

از آنچه روز فاجعه در سر داشت

 

? ? ?

 

بانگ اذان شنیده شد از مسجد

مردی برای دفعه ی آخر داشت...

 

- پاشو غریبه !

-      کیست ؟

-      منم !

( یعنی :

اصرار بر هر آنچه مقدر ، داشت )

 

- قد قامت الصلاه !

- نه ! وقتش نیست!

(در سجده ، ضربه حالت بهتر داشت)

 

- سبحان رب ...

و وقت مناسب شد

( این سجده حکم وقت مقرر داشت )

 

- فُزتُ و ربِّ ...

کعبه به خود لرزید

دیوار های کوفه ترک برداشت

 

مهدی زارعی


[ جمعه 89/6/5 ] [ 7:25 عصر ] [ علی باقری ] [ دیدگاه () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب