صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران) | ||
- «کدام دختر این شهر عاشق من نیست؟! کدام عاشق من بوده است و فعلا ً نیست؟! » ? به فکر نقطه ی تاریکی از حضور من است کسی که فلسفه ی زندگیش روشن نیست کسی که بود و نبودش همیشه یکسان است کسی که دوست نبوده، کسی که دشمن نیست کسی که تهمت بودن به او نمی چسبد کسی که قابل دیدن... و یا ندیدن نیست نه عاشق است و نه معشوق، در همین ابیات اگر که مرد نبودست لاأقل زن نیست کسی که هیچ نمی داند از خودش جز هیچ فقط... فقط می داند که مطمئناً نیست! سید مهدی موسوی
[ پنج شنبه 89/7/15 ] [ 11:7 عصر ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |