صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران) | ||
حالم بد است مثل زمانی که نیستی ! دردا که تو همیشه همانی که نیستی !
وقتی که مانده ای نگرانی که مانده ای وقتی که نیستی نگرانی که نیستی !
عاشق که می شوی نگران خودت نباش عشق آنچه هستی است نه آنی که نیستی !
با عشق هر کجا بروی حی و حاضری دربند این خیال نمانی که نیستی !
تا چند من غزل بنویسم که هستی و تو با دلی گرفته بخوانی که نیستی !
من بی تو در غریب ترین شهر عالمم بی من تو در کجای جهانی که نیستی ؟
غلامرضا طریقی
[ یکشنبه 89/8/23 ] [ 8:52 صبح ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |