صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران) | ||
3*4اتاق این چهار دیواری تن برهنه و سرد لحاف تکراری
صدای خسته تری از “سهیل” میشمرد درون رادیو مرا از سر گرفتاری
هزار و سی صد و هشتاد و چندمین دود است “ستاره” بیوه زن سر به زیر سیگاری
هزار و سی صد و هشتا …. بخواب بچه ی تخس ! - مگه رسیده به خونش کلاغ قارقاری ؟
بخواب ! گور به گورم نکن به راه بیا جنین بی سر و پیکر هنوز بیداری ؟
جنین عروسک زشتی ست توی اندامم که خاله بازی ما را به هم زد انگاری
جنین عروسک بی چشم و روی معصومی ست برای مردنش اما … نمیشود کاری …. ؟
نمیشود ! به جهنم زن عجوزه بپرس که چندمین شکمت را به درد ، بیماری … تو دور از من و یک مشت حرف بی ربطی تو دور از منی و غرق آبرو داری
به گرگ / میش رسیده زمان به ساعت من به چشم های گشادم ، به “دوستم داری ؟”
چقدر عکس قشنگی گرفته از جسدم ، ?×?اتاق این چهار دیواری # مرا نمیخواهی بچه سوسول شوشی ؟ که نو ترین بلوتوثم به قلب هر گوشی
?
شمشیر نه ، گلوله که جاری ست در لبت جای هزار بوسه ی کاری ست در لبت
مثل چراغ قرمز در چار را ه ها هر چارشنبه نسل اناری ست در لبت
تو یک ستون سبزی از آن چل ستون ها که آشیان هر چه قناری ست در لبت
تن پوشی از کبود ترین سرو داری و از لاله ها چه باغ و بهاری ست در لبت
] سلول های شهر تو را داد می زنند بی تیشه اند و زخمه ی فریاد می زنند [
یک روز گرم ِ شور و شعف می شوی عزیز با خنده هام قول و قراری ست در لبت
من با زهم سوال ِ “هنوز ایستاده ای ؟ “ مثل همیشه پاسخ “آری” ست در لبت
دو غزل پست مدرن از خانم آیدا دانشمندی منبع سایت آدم برفی ها
[ پنج شنبه 88/11/8 ] [ 9:24 عصر ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |