صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران) | |||
به سرنوشت غمانگیز هم شبیه شدیم درون پیلهی شادی به غم شبیه شدیم نه تو در آینه من هستی و نه من تو... آه به هم چهقدر مهآلود و کم شبیه شدیم به تنگ آمدهایم از حضور یکدیگر کنار هم به دَم و بازدم شبیه شدیم نداشت زندگی ما بدون عشق دوام به ضربهای به دو تا میخ خم شبیه شدیم مسیر خانهی ما در عبور زلزله بود به خانهخانهی ویران بم شبیه شدیم دو آشنا که غریبه شدیم در این راه به شهر غربت هم هر قدم شبیه شدیم بگو بنوشم و بامن بنوش حالا که برای هم به دو تا جام سم شبیه شدیم امیر اکبر زاده [ شنبه 90/3/28 ] [ 3:54 عصر ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
[ پنج شنبه 89/10/9 ] [ 10:10 صبح ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
|
|||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |