صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران) | ||
در کشوری که تازه به قانون رسیده است چندین مذاکره به شبیخون رسیده است لیلا میان جمع همه اعتراف کرد تنها برای کشتن مجنون رسیده است جنگ و خیانت است در اقصا نقاط عشق طبق گزارشی که هم اکنون رسیده است چاه غریب کوفه که همراز باد بود این روزها به تودهای از خون رسیده است در هفتمین همایش انسان و سادگی جام طلا و لوح به قارون رسیده است یک عضو کارخانهی شوینده فاش کرد ایمان به سستی کف صابون رسیده است دیگر چه فرق میکند ابری و آفتاب وقتی که فصل بارش طاعون رسیده است حتی قلم به هیئت خنجر درآمده در کشوری که زود به قانون رسیده است رضا عزیزی
[ سه شنبه 92/1/20 ] [ 10:50 صبح ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
یک شاخه رز ، یک شعر ، یک لیوان چایی [ شنبه 90/12/6 ] [ 11:33 صبح ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
وقتی از فکر غزلهایم سرت آتش گرفت خیس باران آمدی سرما سیاهت کرده بود گفته بودی شعرهایت سرد و بی روحند مرد! من لبالب آتشم اما نمیدانی چقدر رضا عزیزی [ سه شنبه 90/1/16 ] [ 3:48 عصر ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
من راه را دومرتبه گم کردم، این راه، راهِ چندم آدمهاست؟ من از دیار گم شدهای هستم، از سالنامه های پر از دیروز ای طفلهای بی سر و بی فرجام! ای کودکان زخمی خون آلود! موج طوافهای پر از تزویر، رنگ قنوتهای پر از باروت هر روز، دارِ تازهی میدانها، هر روز جوخههای پر از آتش ? این رانده از بهشت چه میخواهد؟ گندم، گواه محکم عصیان نیست؟! رضا عزیزی [ سه شنبه 89/10/7 ] [ 1:47 عصر ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
آسمان حیاطمان ابریست، شیشههامان همیشه لک دارد خسته در خانههای بالاشهر، پشت هم رخت چرک میشوید زخمها مثل روز یادش هست، درد سیلی هنوز یادش هست خواهرم هی مدام میپرسد، دستمان خالی است یعنی چه؟ بغض مادر شکستنش، آنیست، جانمازش همیشه بارانیست و از آن روز سرد برفآلود، که پدر رفت توی مه گم شد
رضا عزیزی - اراک
[ دوشنبه 89/5/11 ] [ 9:52 صبح ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
عروس ساحل آرام انزلی هلیا
رضا عزیزی [ پنج شنبه 89/3/20 ] [ 10:47 صبح ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |