صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران) | ||
نام تو چیست؟ گفت: به نام خدا «کریم»
مرتضی حیدری آل کثیر [ پنج شنبه 89/6/4 ] [ 11:0 صبح ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
وسعت مکه تب آلود مقید شدنت
هیجان دو جهان لال زبانزد شدنت آیه در آیه به تدریج به معراج درآ دهن جن و ملک آب موکد شدنت تو به دریای لک الحمد تعلق داری کمر جذر ، شکست از خبر مدشدنت تو همان نور زمین آمده ی حق هستی که به فانوس دل افروخته باید شدنت زنده درگورشدن ها به فدایت ای عشق این همه کشته می ارزد به محمد شدنت این لب ترشده ی توست ویا اقیانوس؟ آسمان است ویا سایه ی بی حد شدنت؟ پر جبریل اگر از شعشه ی سدره نسوخت سوخت از جذبه ی نزدیک به گنبد شدنت نفس ریخته در سینه ی عشقی و هنوز خواب آیینه بر آشفته از آمد شدنت سعی ابلیس ، به سرسختی ات ایمان آورد نرسیده است ، به یک لحظه مردد شدنت شاعر:مرتضی حیدری آل کثیر
[ جمعه 89/4/18 ] [ 6:50 عصر ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |