صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران) | ||
قد میکشم که باد شوی، پرپرم کنی بوبو و برگ برگ فراوان ترم کنی
سو سو زدی و من به هوای تو آمدم پس حقّم این نبود که خاکسترم کنی
خوش میگذشت شاخه; رسیدم، که رد شدی تا یک دهن بچینیام و نوبرم کنی
از اوج سبزهای بلند آمدم که تو با زردهای ریخته همبسترم کنی
تن دادهام که رقص سرانگشتهای تو بندم کند عروسک بازیگرم کنی
تکرار کردم آنچه تو میخواستی و... آه غافل شدم از اینکه کس دیگرم کنی
من یک حقیقتم اگر از من گذر کنی من یک دروغ محضم اگر باورم کنی
چیزی نمانده از منِ آن روزهای من گل دادهام که باد شوی پرپرم کنی مهدی فرجی مهدی فرجی - کاشان
[ شنبه 89/5/16 ] [ 12:9 عصر ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
سرت که درد نمی اید از سوالاتم مرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم چطور اینهمه جریان گرفته ای در من و مو به موی تو جاریست در خیالاتم؟ بگو به من که همان ادم همیشگی ام؟ نه... مدتی ست که تغییر کرده حالاتم چقدر مانده به وقتی که مال هم بشویم درست از اب در آیند احتمالاتم تو محشری به خدا من بهشت گمشده ام تو اتفاق می افتی من از محالاتم چقدر ساکتی و من چقدر حرف زدم دوباره گیج شدی حتما از سوالاتم دلم گرفته اگر زنگ می زنم گاهی مرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم. مهدی فرجی - کاشان [ چهارشنبه 89/5/13 ] [ 8:24 صبح ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
سرت که درد نمی آید از سوالاتم مرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم چطور اینهمه جریان گرفته ای در من و مو به موی تو جاریست در خیالاتم؟ بگو به من که همان آدم همیشگی ام؟ نه... مدتی ست که تغییر کرده حالاتم
چقدر مانده به وقتی که مال هم بشویم درست از آب در آیند احتمالاتم
تو محشری به خدا من بهشت گمشده ام تو اتفاق می افتی من از محالاتم چقدر ساکتی و من چقدر حرف زدم دوباره گیج شدی حتما از سوالاتم دلم گرفته اگر زنگ می زنم گاهی مرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم. مهدی فرجی - کاشان
[ چهارشنبه 89/4/2 ] [ 12:31 عصر ] [ علی باقری ]
[ دیدگاه () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |